رستم و سهراب بهم اویختند/ با چَک و لقد خون هم را بر زمین ریختند
رستم همش فوش میداد/ سهراب جوابش با مشت میداد
سهراب رگ غیرتش باد کرد/ با یه ضربه رستم را خاک کرد
رستم هم بدو فوش داد / تمام مرده زنده اش را جلو چشمش نهاد
رستم و سهراب بهم اویختند/ با چَک و لقد خون هم را بر زمین ریختند
رستم همش فوش میداد/ سهراب جوابش با مشت میداد
سهراب رگ غیرتش باد کرد/ با یه ضربه رستم را خاک کرد
رستم هم بدو فوش داد / تمام مرده زنده اش را جلو چشمش نهاد
خونمون مهمون اومد
وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود
وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،
اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه
نگرانم کم کم محو بشه ! :|
.
.
.
آن چیست که چشم دارد ولی نمیبیند ؟
پا دارد ولی حرکت نمیکند ؟
بال دارد ولی پرواز نمیکند ؟
نوک دارد ولی غذا نمیخورد ؟
پرنده ی مرده !! :D
.