گمان میکردیم وقتی نباشم دلت میگیرد اما دیدم نه ! بدون من شادتری ، شلوغتری ، صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده میشود …
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی ، مبارکت !
.
سریع ترین نقاشی بودی که دیدم ، در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کردی !
گمان میکردیم وقتی نباشم دلت میگیرد اما دیدم نه ! بدون من شادتری ، شلوغتری ، صدای قهقه خنده هایت تا اینجا هم شنیده میشود …
گویا من سد راهت بودم و تو دیگه آزادی ، مبارکت !
.
سریع ترین نقاشی بودی که دیدم ، در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کردی !
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى،
جا داده بودى آن همه دروغ را !
.
.
.
عزیزم حتے دیگر نمیخواهم آرزویت باشم…
آرزو میڪنم
“او”
آرزوے تو باشد
و
آرزوی او…
“دیگرے”…